شهید سلیمانی/مدافع امت
بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت میدهم به اصول دین
اشهد أن لا اله الّا الله و اشهد أنّ محمداً رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و اولاده المعصومین اثنی عشر ائمتنا و معصومیننا حجج الله.
شهادت میدهم که قیامت حق است. قرآن حق است. بهشت و جهنّم حق است. سوال و جواب حق است. معاد، عدل، امامت، نبوّت حق است.
خدایا! تو را سپاس میگویم بخاطر نعمتهایت
خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجستهترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بی بهره بودم از دوره مظلومیت علی بن ابیطالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.
خداوندا! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز که جانم فدایِ جان او باد قرار دادی.
پروردگارا! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی
و درک بوسه بر گونههای بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را یعنی مجاهدین و شهدای این راه به من ارزانی داشتی.
خداوندا!ای قادر عزیز وای رحمان رزّاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت میسایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع عطر حقیقی اسلام قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علی بن ابیطالب و فاطمه اطهر بهرهمند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بی قراری که در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی که آرامش و معنویت دارد.
خداوندا! تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهل بیت و پیوسته در مسیر پاکی بهرهمند نمودی. از تو عاجزانه میخواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهرهمند فرما.
خدایا! به عفو تو امید دارمای خدای عزیز وای خالق حکیم بیهمتا! دستم خالی است و کولهپشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشهای به امید ضیافتِ عفو و کرم تو میآیم. من توشهای برنگرفتهام؛ چون فقیر [را]در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!
سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرَم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آورده ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکیها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهل بیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.
خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند]و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کردهام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است. وقتی آنها را به سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برائت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. خداوندا! پاهایم سست است. رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از جهنّم عبور میکند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم میلرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشیر بُرنده تر؛ اما یک امیدی به من نوید میدهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذارده ام و دورِ خانه ات چرخیده ام و در حرم اولیائت در بینالحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدنها و خزیدنها و به حُرمت آن حریمها، آنها را ببخشی.
خداوندا! سر من، عقل من، لب من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر میبرند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمیخواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!
خدایا! از کاروان دوستانم جاماندهام
خداوند،ای عزیز! من سالها است از کاروانی به جا مانده ام و پیوسته کسانی را به سوی آن روانه میکنم، اما خود جا مانده ام، اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند.
عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن [است]کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.
عزیزم! من از بی قراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابانها گذاردهام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بستهام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل کن.
خدایا وحشت همهی وجودم را فرا گرفته است. من قادر به مهار نفس خود نیستم، رسوایم نکن. مرا به حُرمت کسانی که حرمتشان را بر خودت واجب کردهای، قبل از شکستن حریمی که حرم آنها را خدشه دار میکند، مرا به قافلهای که به سویت آمدند، متصل کن.
معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بارها تو را دیدم و حس کردم، نمیتوانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آنچنان که شایسته تو باشم.
خطاب به برادران و خواهران مجاهدم…
خواهران و برادران مجاهدم در این عالم،ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه داده اید و جانها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق بازی به سوق فروش آمده اید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است.
امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص).
برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب میدانید منزّهترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید]به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمهی رسول الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیتاللهالحرام و مدینه حرم رسولالله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.
خطاب به برادران و خواهران ایرانی…
برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پر افتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید.
برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من!
جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میکند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان]چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند.
بدانید که میدانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اوّل اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام، چون گرگ درندهای این کشور را میدرید؛ آمریکا، چون سگ هاری همین عمل را میکرد، اما هنر امام این بود که اسلام را به پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد. انقلابهایی در انقلاب ایجاد کرد. به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نموده اند و بزرگترین قدرتهای مادی را ذلیل خود نموده اند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید.
شهدا، محور عزّت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافته اند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید. به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همانگونه که از فرزندان خود با اغماض میگذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید.
نیروهای مسلّح خود را که امروز ولیّ فقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید و نیروهای مسلح میبایست همانند دفاع از خانهی خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند و نسبت به ملت همانگونه که امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح میبایست منشأ عزت ملت باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت کشورش باشد.
خطاب به مردم عزیز کرمان…
نکتهای هم خطاب به مردم عزیز کرمان دارم؛ مردمی که دوست داشتنی اند و در طول ۸ سال دفاع مقدس بالاترین فداکاریها را انجام دادند و سرداران و مجاهدین بسیار والامقامی را تقدیم اسلام نمودند. من همیشه شرمنده آنها هستم. هشت سال به خاطر اسلام به من اعتماد کردند؛ فرزندان خود را در قتلگاهها و جنگهای شدیدی، چون کربلای ۵، والفجر ۸، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس و… روانه کردند و لشکری بزرگ و ارزشمند را به نام و به عشق امام مظلوم حسین بن علی به نام ثارالله، بنیانگذاری کردند. این لشکر همچون شمشیری برنده، بارها قلب ملتمان و مسلمانها را شاد نمود و غم را از چهره آنها زدود.
عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفته ام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینکه من پاره تن آنها بودم و آنها پاره وجود من.
اما آنها هم قبول کردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران کنم.
دوست دارم کرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند. این ولایت، ولایت علی بن ابیطالب است و خیمه او خیمه حسین فاطمه است. دور آن بگردید. با همه شما هستم. میدانید در زندگی به انسانیت و عاطفهها و فطرتها بیشتر از رنگهای سیاسی توجه کردم. خطاب من به همه شما است که مرا از خود میدانید، برادر خود و فرزند خود میدانید.
وصیت میکنم اسلام را در این برهه که تداعی یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدّسات و ولایت فقیه مطرح میشود، اینها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید.
خطاب به خانواده شهدا…
فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقیمانده از شهدا،ای چراغهای فروزان کشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینه شهدا! در این عالم، صوتی که روزانه من میشنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش میداد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود میدانستم، صدای فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم؛ صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس میکردم.
عزیزانم! تا پیشکسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید. شهیدتان را در خودتان جلوه گر کنید، به طوری که هر کس شما را میبیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، بعینه خودِ شهید را احساس کند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت.
خواهش میکنم مرا حلال کنید و عفو نمائید. من نتوانستم حق لازم را پیرامون خیلی از شماها و حتی فرزندان شهیدتان اداء کنم، هم استغفار میکنم و هم طلب عفو دارم.
دوست دارم جنازه ام را فرزندان شهدا بر دوش گیرند، شاید به برکت اصابت دستان پاک آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنایت قرار دهد.
خطاب به سیاسیون کشور…
نکتهای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: چه آنهایی [که]اصلاح طلب خود را مینامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزشها را فراموش میکنیم، بلکه فدا میکنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم میکنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظرههایتان به نحوی تضعیف کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است:
۱- اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این که نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او به عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی میخواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که]اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه میگویم ولایت تنوری و نه میگویم ولایت قانونی؛ هیچ یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمیکند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیر مسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که میخواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید.
۲- اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزشها تا مسئولیتها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.
۳- به کارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزار به ملّت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطرهی خانهای سابق را تداعی میکنند.
۴- مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند.
۵- در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بداند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه گر ارزشها باشد، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کند.
مسئولین همانند پدران جامعه میبایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بی مبالاتی و به خاطر احساسات و جلب برخی از آرا احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانوادهها را از هم بپاشاند. حکومتها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت میگیرد.
خطاب به برادران سپاهی و ارتشی…
کلامی کوتاه خطاب به برادران سپاهی عزیز و فداکار و ارتشیهای سپاهی دارم: ملاک مسئولیتها را برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرتِ اداره بحران قرار دهید. طبیعی است به ولایت اشاره نمیکنم، چون ولایت در نیروهای مسلح جز نیست، بلکه اساس بقای نیروهای مسلح است. این شرط خلل ناپذیر میباشد.
نکته دیگر، شناخت به موقع از دشمن و اهداف و سیاستهای او و اخذ تصمیم به موقع و عمل به موقع؛ هریک از اینها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثر جدّی دارد.
خطاب به علما و مراجع معظم
سخنی کوتاه از یک سرباز ۴۰ ساله در میدان به علمای عظیم الشأن و مراجع گرانقدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکیها هستند، خصوصاً مراجع عظام تقلید. سربازتان از یک برج دیده بانی، دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزشهای آن [که]شما در حوزهها استخوان خُرد کرده اید و زحمت کشیده اید، از بین میرود. این دورهها با همه دورهها متفاوت است. این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی نمیماند. راه صحیح، حمایت بدون هر گونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولیّ فقیه است. نباید در حوادث، دیگران شما را که امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند. همهی شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولیّفقیه است. من با عقل ناقص خود میدیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علما مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزشها و ولایت فقیه میراث امام خمینی؟ ره؟ هستند و میبایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من حضرت آیتالل العظمی خامنهای را خیلی مظلوم و تنها میبی نم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات معظّم با بیانتان و دیدارهایتان و حمایتهایتان با ایشان میبایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود.
دست مبارکتان را میبوسم و عذرخواهی میکنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرفیابیهای حضوری به محضرتان عرض کنم که توفیق حاصل نشد.
سربازتان و دست بوستان
از همه طلب عفو دارم
از همسایگانم و دوستانم و همکارانم طلب بخشش و عفو دارم. از رزمندگان لشکر ثارالله و نیروی باعظمت قدس که خار چشم دشمن و سدّ راه او است، طلب بخشش و عفو دارم؛ خصوصاً از کسانی که برادرانه به من کمک کردند.
نمیتوانم از حسین پورجعفری نام نبرم که خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی کمک میکرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم که به زحمت انداختمشان عذرخواهی میکنم. البته همه برادران نیروی قدس به من محبّت برادرانه داشته و کمک کردند و دوست عزیزم سردار قاآنی که با صبر و متانت مرا تحمل کردند.
توسط فاطمه زهرا تکوری در14دی1403,زیرمجموعه بدون موضوع
ارسال نظر » بیشتر ...شهیدابراهیم رئیسی/سید الشهدا خدمت
سید ابراهیم رئیسالساداتی (۲۳ آذر ۱۳۳۹ – ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳) مشهور به سید ابراهیم رئیسی، سیاستمدار اصولگرا، روحانی شیعه و دادستان ایرانی بود که از ۱۴۰۰ تا هنگام مرگش در ۱۴۰۳ بهعنوان هشتمین رئیسجمهور ایران فعالیت میکرد.[۱۶] او عضو جامعه روحانیت مبارز و نماینده و نایبرئیس اول مجلس خبرگان رهبری بود.[۱۷]
رئیسی پس از گذراندن تحصیلات دورهٔ ابتدایی، دروس حوزوی را نخست در مشهد و از سال ۱۳۵۴ در قم ادامه داد.[۱۸] او مدت کوتاهی پس از انقلاب ۱۳۵۷، فعالیت قضایی خود را در ۲۰ سالگی به عنوان دادستان در کرج آغاز کرد و سپس دادستانی همدان را نیز بهطور همزمان بر عهده گرفت. او در سال ۱۳۶۴ به تهران منتقل شد و جانشین دادستان تهران شد. رئیسی در جریان اعدامهای دستهجمعی زندانیهای سیاسی در ۱۳۶۷ یکی از اعضای هیئت رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی (معروف به «هیئت مرگ») بود و لقب «قصاب تهران» گرفت. با آغاز رهبری سید علی خامنهای در سال ۱۳۶۸، رئیسی با حکم محمد یزدی رئیس وقت قوه قضائیه، به عنوان دادستان تهران منصوب شد. او در سال ۱۳۷۳ به عنوان رئیس سازمان بازرسی کل کشور منصوب شد و تا سال ۱۳۸۳ در این سمت بود. او از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۳، معاون اول قوه قضائیه، و در سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۴ دادستان کل کشور بود. در اسفند ۱۳۹۴، رئیسی با حکم خامنهای به تولیت آستان قدس رضوی منصوب شد. همچنین، او در سال ۱۳۹۶ با حکم خامنهای به مدت پنج سال به عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد. او در سال ۱۳۹۷ از سوی خامنهای به عنوان رئیس قوه قضائیه منصوب شد و پس از انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ از این سمت استعفا داد.
رئیسی از سال ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰، دادستان دادگاه ویژه روحانیت، از سال ۱۳۸۵، نماینده خراسان جنوبی و از سال ۱۳۸۷ بهطور پیوسته عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری و از سال ۱۳۷۶، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز بود. او پیش از تولیت آستان قدس، تولیت امامزاده صالح را بر عهده داشت.[۱۹] رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶، نامزد اصلی اصولگرایان بود و با کسب ۳۸٬۳٪ آرا، در برابر ۵۷٪ حسن روحانی شکست خورد؛ اما در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰، ۶۲٫۱۷٪ آرا را به خود اختصاص داد و به عنوان رئیسجمهور منتخب برگزیده شد. دوران ریاستجمهوری او با اعتراضات گستردهای همراه بود که باعث تنش در روابط خارجی ایران، تحریمهای جدیدتر و توقف مذاکرات برجام شد.[۲۰] با این حال معترضان در تظاهرات اهمیت زیادی به او ندادند و شعارها مستقیماً خامنهای را هدف قرار داد.[۲۱] همچنین در این دوره، ایران غنیسازی اورانیوم را تشدید کرد و مانع بازرسیهای بینالمللی شد، به سازمان همکاری شانگهای و بریکس پیوست و از روسیه در حمله به اوکراین حمایت کرد.[۲۲] رئیسی در اردیبهشت ۱۴۰۳ بر اثر سقوط بالگرد در آذربایجان شرقی کشته شد.
رئیسی گاهی «یک تندروی محافظهکار» توصیف میشد.[۲۳] او از سوی ایالات متحده آمریکا به دلیل نقض حقوق بشر تحریم[۲۴][۲۵][۲۶] و توسط سازمانهای بینالمللی حقوق بشر و گزارشگران ویژه سازمان ملل متحد به جنایت علیه بشریت متهم شد.[۲۷] سازمان عفو بینالملل در واکنش به رئیسجمهوری او، اعلام کرد که رئیسی باید به خاطر «جرائم بینالمللی» تحت تعقیب کیفری قرار گیرد
توسط فاطمه زهرا تکوری در05دی1403,زیرمجموعه بدون موضوع
ارسال نظر » بیشتر ...شهیدابراهیم رئیسی/سید الشهدا خدمت
سید ابراهیم رئیسالساداتی (۲۳ آذر ۱۳۳۹ – ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳) مشهور به سید ابراهیم رئیسی، سیاستمدار اصولگرا، روحانی شیعه و دادستان ایرانی بود که از ۱۴۰۰ تا هنگام مرگش در ۱۴۰۳ بهعنوان هشتمین رئیسجمهور ایران فعالیت میکرد.[۱۶] او عضو جامعه روحانیت مبارز و نماینده و نایبرئیس اول مجلس خبرگان رهبری بود.[۱۷]
رئیسی پس از گذراندن تحصیلات دورهٔ ابتدایی، دروس حوزوی را نخست در مشهد و از سال ۱۳۵۴ در قم ادامه داد.[۱۸] او مدت کوتاهی پس از انقلاب ۱۳۵۷، فعالیت قضایی خود را در ۲۰ سالگی به عنوان دادستان در کرج آغاز کرد و سپس دادستانی همدان را نیز بهطور همزمان بر عهده گرفت. او در سال ۱۳۶۴ به تهران منتقل شد و جانشین دادستان تهران شد. رئیسی در جریان اعدامهای دستهجمعی زندانیهای سیاسی در ۱۳۶۷ یکی از اعضای هیئت رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی (معروف به «هیئت مرگ») بود و لقب «قصاب تهران» گرفت. با آغاز رهبری سید علی خامنهای در سال ۱۳۶۸، رئیسی با حکم محمد یزدی رئیس وقت قوه قضائیه، به عنوان دادستان تهران منصوب شد. او در سال ۱۳۷۳ به عنوان رئیس سازمان بازرسی کل کشور منصوب شد و تا سال ۱۳۸۳ در این سمت بود. او از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۳، معاون اول قوه قضائیه، و در سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۴ دادستان کل کشور بود. در اسفند ۱۳۹۴، رئیسی با حکم خامنهای به تولیت آستان قدس رضوی منصوب شد. همچنین، او در سال ۱۳۹۶ با حکم خامنهای به مدت پنج سال به عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد. او در سال ۱۳۹۷ از سوی خامنهای به عنوان رئیس قوه قضائیه منصوب شد و پس از انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ از این سمت استعفا داد.
رئیسی از سال ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰، دادستان دادگاه ویژه روحانیت، از سال ۱۳۸۵، نماینده خراسان جنوبی و از سال ۱۳۸۷ بهطور پیوسته عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری و از سال ۱۳۷۶، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز بود. او پیش از تولیت آستان قدس، تولیت امامزاده صالح را بر عهده داشت.[۱۹] رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶، نامزد اصلی اصولگرایان بود و با کسب ۳۸٬۳٪ آرا، در برابر ۵۷٪ حسن روحانی شکست خورد؛ اما در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰، ۶۲٫۱۷٪ آرا را به خود اختصاص داد و به عنوان رئیسجمهور منتخب برگزیده شد. دوران ریاستجمهوری او با اعتراضات گستردهای همراه بود که باعث تنش در روابط خارجی ایران، تحریمهای جدیدتر و توقف مذاکرات برجام شد.[۲۰] با این حال معترضان در تظاهرات اهمیت زیادی به او ندادند و شعارها مستقیماً خامنهای را هدف قرار داد.[۲۱] همچنین در این دوره، ایران غنیسازی اورانیوم را تشدید کرد و مانع بازرسیهای بینالمللی شد، به سازمان همکاری شانگهای و بریکس پیوست و از روسیه در حمله به اوکراین حمایت کرد.[۲۲] رئیسی در اردیبهشت ۱۴۰۳ بر اثر سقوط بالگرد در آذربایجان شرقی کشته شد.
رئیسی گاهی «یک تندروی محافظهکار» توصیف میشد.[۲۳] او از سوی ایالات متحده آمریکا به دلیل نقض حقوق بشر تحریم[۲۴][۲۵][۲۶] و توسط سازمانهای بینالمللی حقوق بشر و گزارشگران ویژه سازمان ملل متحد به جنایت علیه بشریت متهم شد.[۲۷] سازمان عفو بینالملل در واکنش به رئیسجمهوری او، اعلام کرد که رئیسی باید به خاطر «جرائم بینالمللی» تحت تعقیب کیفری قرار گیرد
توسط فاطمه زهرا تکوری در05دی1403,زیرمجموعه بدون موضوع
ارسال نظر » بیشتر ...شهید ابراهیم هادی
شهید ابراهیم هادی پهلوان بزرگی بود؛ کشتیگیر بود و با اخلاص و باتقوا؛ در مسابقات ورزشی پوریای ولی زمان خود بود و در صحنه جنگ تحمیلی نیز پهلوانانه و قهرمانانه جنگید و مقاومت کرد و هم در محل زندگی و هم در جبههها و هم تاکنون و در حال حاضر، پهلوانانه دست خیلیها را گرفته و خیلیها را نجات داده یا در مسیر رستگاری و تعالی قرار داده است. به گزارش ایسنا، انسانها و شخصیتها و شهدای زیادی با تولای حضرت زهرا(س) و توسل و پیروی و محب بودن نسبت به بانوی دو عالم به مقامات اعلا رسیده و سرفراز گردیده و ویژه عاقبت بهخیر شدهاند که یکی از سربلندترین آنان شهید ابراهیم هادی است. ابراهیم هادی شهیدی گمنام و میهمان ویژه حضرت فاطمه زهرا(س) است که فرمانده گروه چریکی شهید اندرزگو در جنگ تحمیلی بود و خواندن خاطراتش که در کتابی با عنوان «سلام بر ابراهیم۱» چاپ شده است، خیلیها را بهطور معجزهآسایی متحول نموده است؛ چه بسیار گفتهاند که بعد از خواندن این کتاب مسیر زندگیمان عوض شد و نجات پیدا کردیم. چه بسیار گفتهاند که بعد از خواندن این کتاب باحجاب یا باحجابتر شدیم یا از نعمت و سعادتِ برخورداری از حجاب برتر(چادر) نایل گردیدیم. چه بسیار گفتهاند که بعد از خواندن این کتاب اهل توکل و توسل عمیق شدیم و رضای خدا را در همه کارها در نظر میگیریم. چه بسیار گفتهاند که بعد از خواندن این کتاب مخلص و اهل بیتی و حضرت زهرایی شده ایم. چه بسیار گفتهاند که… شهید ابراهیم هادی پهلوان بزرگی بود؛ کشتیگیر بود و با اخلاص و باتقوا؛ در مسابقات ورزشی پوریای ولی زمان خود بود و در صحنه جنگ تحمیلی نیز پهلوانانه و قهرمانانه جنگید و مقاومت کرد و هم در محل زندگی و هم در جبههها و هم تاکنون و در حال حاضر، پهلوانانه دست خیلیها را گرفته و خیلیها را نجات داده یا در مسیر رستگاری و تعالی قرار داده است. ابراهیم در اول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در حوالی میدان خراسان در تهران دیده به جهان گشود و سرانجام در ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی بعد از پنج روز مقاومت و نبرد قهرمانانه و حیرتانگیز و اهلبیتی و فاطمی و کربلایی به همراه بچههای گردان کمیل و حَنظَله در کانالهای فکه به درجه رفیع شهادت نایل گردید. شهید ابراهیم هادی ارادت خاص و عجیب و ویژهای به مادر سادات داشت. به همه بسیجیها میگفت: «ایشان را مادر صدا کنید.» ابراهیم از همان دوران دبیرستان شروع به مداحی کرد و هر جا مداحی میکرد از مادرش میخواند و در مجالس حضرت زهرا(س) حضور حضرت را حس میکرد. یک شب خواب حضرت زهرا(س) را دیده بود که وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره تشریف آوردند و گفتند: «ما تو را دوست داریم» و صدیقه کبری، وی را به ادامه مداحی کردن دعوت نموده بود. در عملیات فتحالمبین ابراهیم هادی و بچههای گردان توانستند با کمترین درگیری و با فریاد «الله اکبر» و «یا زهرا(س)» توپخانه عراق را تصرف کنند و تعداد زیادی از عراقیها را اسیر بگیرند. در این عملیات، ابراهیم به شدت مجروح شد و به طرز معجزهآسایی نجات پیدا کرد و در بیمارستان نجمیه تهران بستری و مداوا گردید. در مصاحبه با خبرنگاری که در بیمارستان به سراغ او آمده بود، گفت: «در فتحالمبین ما عملیات نکردیم! ما فقط راهپیمایی میکردیم و شعارمان «یا زهرا» بود. آنجا هرچه که بود نظر عنایت خود خانم حضرت صدیقه طاهره بود.» در جبهه توسلهای ابراهیم بیشتر به حضرت صدیقه طاهره بود و همیشه روضه حضرت را میخواند. میگفت: «بعد از توکل به خدا، توسل به حضرات معصومین مخصوصاًًً حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) کارسازه.» گمنام مثل مادر سادات پیکر شهید ابراهیم هادی در تفحصهای وسیعی که سالها پس از پایان جنگ تحمیلی انجام شد، پیدا نشد. در قطعه ۲۶ بهشت زهرا، سنگ یادبود نمادینی برای شهید ابراهیم هادی بر روی مزار یکی از شهدای گمنام نصب شده است. بالای سنگ مزار عبارت «شهید گمنام» نقش بسته است. بعد تصویر شهید ابراهیم هادی قرار دارد. پس از تصویر شهید، عبارت «یادمان شهید جاویدالاَثَر ابراهیم هادی» نقش بسته است و آنگاه این عبارت نوشته شده است: «به یاد همه شهدای گمنام که مثل مادر سادات قبر و نشانی ندارند.» مقام شفاعت در همین دنیا حجتالاسلام و المسلمین عالی در مراسم احیا شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان(۱۵ فروردین ۱۴۰۳) در حرم مطهر رضوی مطالب بسیار زیبا و پرمضمونی در مورد متحولکننده و هدایتکننده بودنِ کتاب سلام بر ابراهیم و در مورد عظمت شخصیت شهید ابراهیم هادی و شفاعتکننده بودنِ شهید در همین دنیا گفتند که این صحبتها را از نظرتان میگذرانیم: خدا رحمت کند شهید ابراهیم هادی را که شاید خیلی از دوستان بزرگوار خصوصاً جوانها کتاب زندگی ایشان را خوانده باشند که اگر نخواندند من تقاضا میکنم از دوستان به خصوص دوستان جوان[بخوانند]. این کتاب زندگیتان را میتواند متحول بکند کما اینکه زندگی بسیاری را عوض کرد. یعنی از صدتا درس اخلاق درجه یک بالاتر است این کتاب. زندگی بسیاری عوض شد، من اطلاع دارم بعضیها را. خیلیها بودند که اصلاً حجابی نداشتند، با خواندن این کتاب، اصلاً به دین آمدند و محجبه شدند. خیلیها بودند اصلاً اهل نماز و اهل دین نبودند، با خواندن این کتاب آشتی کردند با خدا و در مسیر بندگی قرار گرفتند. کتاب سلام بر ابراهیم، زندگینامه شهید ابراهیم هادی، این جوان بزرگوار. ابراهیم سمت میدان خراسانِ تهران[زندگی میکرد]، خوب علامه جعفری هم همان طرفها مینشست؛ هر موقع ابراهیم وارد خانهاش میشد، تمام قد بلند میشد، میگفت: آقا ابراهیم اینجا بنشین. مرحوم حاج اسماعیل آقای دولابی که از اهل معرفت بود در تهران، هر موقع ابراهیم وارد جلسهاش میشد، میگفت: آقا ابراهیم یک مقدار ما را نصیحت مان کن. یک جوانی بیشتر نبود. کسی بود که در دو ورزش کشتی و والیبال همان موقع خیلی قوی بود که اگر باقی میماند جزو سرآمدهای کشور بود در این دو رشته ورزشی…. یک جوان ظرفیت داشت، خدا هم بهش شهادت و مقام شفاعت داد. همین الان دارد دستگیری میکند، از الان، حالا آخرت بماند. همین الان عرض کردم دهها نفر را دستشان را گرفت و به دین آورد. همین الان مقام شفاعت دارد. ظرفیت داشته باشد آدم، از خدا چیزهای ناب، چه مادی، چه معنوی، میگیرد. حرف دلهایی با حضرت فاطمه زهرا(س) و شهدا در پایان این گزارش چهار دلنوشته بسیار زیبا و پرشور با موضوعِ «حرف دل با حضرت فاطمه زهرا(س) و شهدای گمنام و شهید ابراهیم هادی» که اخیراً در یکی از مسابقات بصیرتی با محوریت کتاب سلام بر ابراهیم۱ به ثبت رسیده است و برای نخستین بار توسط روزنامه کیهان منتشر میگردند، را از نظرتان میگذرانیم: «ای مادر مهربان هستی که مظهر پاکی و محبت هستی. یار و یاورم باش و شفاعتمان کن. شما شهدای گمنام مقدسترین انسانهای روی زمین هستید که گمنام نیستید بلکه روح بزرگی دارید که در پیشگاه خداوند به خوبی جلوه میکند. شما بزرگترین میراث کشورمان هستید. شهیدهادی عزیز شما گمنام شدید تا ما گمنام نمانیم، تا ما در امنیت و آرامش باشیم. تا ابد مدیون خون شهدا هستیم.» *** «مادر عزیزم، از شما میخواهم هیچ وقت ذرهای از محبتهایتان برای ما کم نکنی.ای مادر عزیزم، به راستی شما چه در خود دارید که این عالم دیوانه وار چشم انتظار دیدن شماست.ای مادرم، برای دیدن شما چشم انتظارم. ای شهدای گمنام وای شهید ابراهیم هادی. شما قهرمانان واقعی هستید. شما قهرمانان پوشالی و تخیلی این دوره و زمانه را صد، هیچ میزنید. امیدوارم در سر سفرۀ مادرم حضرت فاطمه ما را هم دعا کنید.» *** «چه زیبا و مظلومانه مادر سیدالشهدا مزاری ندارد و چه زیباتر است که شهدای گمنام همگی مهمانان حضرت زهرا هستند و چه شهیدان والامقامی که مانند حضرت زهرا مزاری ندارند. ابراهیم هادی شأن و جایگاه این مقام را میدانست.» *** «فاطمه(س) نام مادر تمامی شهدای گمنام است. مادری که برای خدا زیست و همه زندگیاش جلوهای از خداست. شهدای عزیز از شما میخواهم برای راهی درست، دست ما را هم بگیرید و در راهی روشن ما را راهنمایی کنید. شما که از جان و مال خود گذشتید. از شما ممنونیم که به خاطر ناموس و ایران از خود گذشتید تا ما الان زندگی راحتی داشته باشیم
توسط فاطمه زهرا تکوری در04دی1403,زیرمجموعه بدون موضوع
ارسال نظر » بیشتر ...شهید بابک نوری /خوشتیپ آسمانی
شهید بابک نوری هریس، متولد 1371 در استان گیلان است که، به جمع مدافعان حرم در سوریه پیوست و توسط گروه داعش به شهادت رسید. دانشجوی غیور بسیجی و یکی از اعضای سپاه قدس بود که برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به سوریه رفت و در روز شهادت امام رضا (ع) در عملیات آزادسازی منطقه بوکمال در سن بیست و پنج سالگی به شهادت رسیدن
.
.
.
زندگینامه شهید بابک نوری
شهید «بابک نوری هریس» جوان خوش چهره و خوش سیمای گیلانی که همیشه به مادرش میگفت: جانم به قربان پاهایت که به خاطر دویدن برای به کمال رسیدن فرزندانت آسیب دیده میشود در نبود من اشکهایت را سرازیر مکن.
یک روز مانده به پیروزی جبهه مقاومت اسلامی، به شکسته شدن آخرین سنگر داعش در منطقه البوکمال، کانال های تلگرامی و صفحه های پرطرفدار در اینستاگرام، پر از تصاویری متفاوت از یک جوان مدافع حرم دهه هفتادی شد؛ جوانی با ظاهری شبیه مدل های سینمایی که می گفتند در سوریه شهید شده؛ شهید مدافع حرمی به اسم بابک نوری هریس.
قصه شهید بابک نوری هریس، از همین جا شروع شد، از وقتی عکس هایش یکی یکی در فضای مجازی منتشر شدند و روی قضاوت خیلی ها خط کشیدند، قضاوتی که معیار و اندازه اش چشم آدم ها بود؛ خط کشی که نمی توانست عکس آخرین سلفی بابک در سوریه را کنار عکس های قبل از اعزامش بگذارد و بپذیرد که قهرمان هر دو عکس یک نفر است.
حالا اما بابک شده یک نماینده خوب برای دهه هفتادی ها، برای همه آنهایی که متهم می شوند به وصل بودن به این دنیا، بابک از همه دلمشغولی های این دنیایی اش دل بریده و برای دفاع از مرزهای اسلام، پرکشیده سمت سوریه؛ سمت حرم حضرت زینب(س) و همانجا شهید شده؛ جوانی که حالا خیلی ها به او لقب زیباترین شهید مدافع حرم و شهید لاکچری را داده اند.
.
.
.
وصیت نامه بابک نوری
در فضای مجازی تصویری از وصیت نامه این شهید بزرگوار منتشر شده است که محتوای آن نشان از رشادت و شخصیت ارزشمند او میدهد.
وصیت نامه ای که حرفهای درون آن بوی عشق به میهن و اهل بیت میدهد که یک جوان دهه هفتادی که مشابه او بسیار زیاد هستند برای دفاع از حرم اهل بیت جان خود را فدا میکنند.
مثل شهید محسن حججی که که دهه هفتادی بود و به جنگ گروه های کفیری و دشمنان اهل بیت رفت و جان خود را در این راه فدا کرد.
شک نکنید که اگر پای اهل بیت به میان بیایید مردم ایران در هر سن و سالی که باشند جان خود را فدای این امامان معصوم میکنند همانطور که تا به حال حججی ها و نوری ها ثابت کرده اند…
بابک نوری هریس در بوکمال به شهادت رسید؛ در خط پایان گروهک تکفیری داعش… حالا کتاب زندگیاش از سوی انتشارات خط مقدم منتشر شده و در کمتر از دو ماه به چاپ دهم رسیده است
توسط فاطمه زهرا تکوری در02دی1403,زیرمجموعه بدون موضوع
ارسال نظر » بیشتر ...